آبخورگ زادگاه من است .گرچه سال هاست من همچون صدها خانواده دیگر آبخورگی مجبور به مهاجرت شده ام .و شاید تا هجرت ابد ی دیگر در آن جا مسکن نگزینم ،اما برای همیشه آبخورگ زادگاه و وطن من است. و به آن عشق می ورزم که پیامبر فرمود:«حب الوطن من الایمان».
من در این نوشته قصد بررسی مستندات تاریخی و صحت و سقم تاریخی آن را ندارم همینقدر میدانمکه این پیر همزاد روستای آبخورگ وشاید کهنسال تر ازآن باشد. این که آرامگاه کیست؟ ازامامزادگان است ؟یا شخصیتی مذهبی مورد احترام مردم بوده است؟یا مسافری از زایران امام هشتم بوده ؟باز هم نمی دانم .همین قدرمی دانم که هر که بوده؛ از قدیم الایام مورد احتراماهالی روستای آبخورگ و روستاهای جلگه ی دستگردان بوده ومردم به آن اعتقاد داشته اند ؛وبرای آن نذر و نیازها به درگاه خداوند می کرده ا ند. و از آن حاجت می گرفته اند . من خود بارها ازپیران قدیم انکار پیر توسط حبیب الله خان حاکم منطقه ی دستگردان و دستور تخریب آن را شنیدهام واینکه بعد از دستور دچار بیماری شده و نه تنها از تخریب آن خود داری نموده بلکه در جهت آبادانی و پیشرفت روستا و پیر آن اقدامات مثبتی نیز انجام داده است . چنانکه معروض داشتم قصد دفاع و یا رد اعتقادات مردم قدیم و یا کنونی درباره ی این پیر را ندارم. چرا که به خوبی می دانم اعتقادات قلبی و اسطوره های مذهبی مردم مساله ای نیست کهبابراهین عقلی وتجربیقابل رد و یا دفاع باشد .هدف من از نوشته حاضر معرفی واقعیتی است که وجود داشته ودارد و انشالله سده های آیندهنیز محفوظ خواهد ماند به عنوان یادگاری از نسل های گذشته. چرا که تکه تکه سنگهای ریز ودرشتش حروف عشق به معنویت نیاکانمان است که به تشخیص قلبشان گلچین می شده اند و باسرانگشتانشان بر آن موقیت مکانی نگاشته می شده اند. و حاصل کار نمادی از قلب نیاکان مان است در تمام دوره ها.بدون آنکه عمدی در کار باشد شکل قلب به خود گرفته و یا گنبدی ازسنگ)این قلب برون آمده از خاک ،قلبگروهیِ تمام کسانی است ؛که به این «توتم* »عشق می ورزید ه اند .و هم اکنون بیشترینشاندر زیر خاک بر بالین گلین به خواب ابدی فرو رفته اند .غیر از سنگی بودن و نداشتن بنا که این پیر را ویژه نموده ؛مراسم خاص آن است که گذشتگان در این پبر انجاممی داده اند و من درزیارتگاههای جای دیگر ندیده ام و نخوانده ام و نه شنیده ام .که به یکی دو نمونه اشاره یکوتاهمی کنم .
1- گردش هفت بار به دور پیر
2 -پرتاب هفت سنگ بر روی پیر
3 - جایگاه ویژه برای روشن نمودن شمعهای سنتی
4-خال نمودن پیشانی و روی سینه توسط زیارت کنندگان با دوده ی شمعکهای سوخته در پیر
* توتم:اسطوره مکانی و یاجسمی ویا حیوانی مذهبی که جنبه ی نمادین و مقدس دارند.
حمید رضا در تاریخ : 1394/5/20/abkhorgema - - گفته است :
با سلام و درود به حس وطن دوستی شما، استاد گرامی و فخر ادب آبخورگ، جناب آقای حسین ذوالفقاری، امروز یاداوری اداب و فرهنگ و رسوم پدران و مادرانمان به فرزندانی که فرسنگها دورتر از زادگاهمان متولد و رشد و نمو کرده اند، دین و قرضی است که بر دوش تمامی ما سنگینی می کند و شما که پیش قراول این سپاه فرهنگی هستید را از صمیم قلب و با حس دوستانه در معیت خانواده ام همراهی می کنیم و از همین جا اعلام می دارم امادگی هر گونه کمک و همکاری در راستای اعتلا و سرعت این باور با شما هستم. با شد روزی که فرزندانمان در تلفظ نام آبخورگ چون سایر افراد غیر بومی تلفظ نا مانوس نداشته باشند و به آبخورگی بودنشان افتخار کنند.
ما دانش آموزان سالهای 70الی 80 خودمان را مدیون نفوذ کلام و استحکام سخنانتان در دروس ادبیات می دانیم و چه زیبا به ما یاد می دادید که... پاسخ:با درود بر شما آقای (ک.ثانی)اگر درست حدس زده باشم .و ممنون از نظر لطفتان. نیازمنذ یاری شما و همه ی همروستاییان و خوانندگان وبلاگ هستیم . با عضویت در وبلاگ می توانید آثار و عکس ارسال نمایید تا به نام خودتان در وبلاگ ثبت گردد. یا به آدرس ایمیلم.
سلام جناب اقاي ذوالفقاري استاد گراميم تشكر مي كنم از شما ا از وبلاگتون بسيار خوب تون چون ديدني هاي ابخورگ به تصوير مي كشيد من از طريق سايت شما روستامون به همكاران در سراسر ايران معرفي كردم براشو ن از روي تصاوير توضيح دادم انشالله كه موفق باشين